روزنامه جوان نوشت: رضا پهلوی با سخنرانی در شورای اسرائیلی- امریکایی در واشینگتن که از لابی‌های مهم و کلیدی صهیونیست‌ها در امریکاست، بر بیعت سال گذشته خود با دولت جعلی صهیونیسم، تأکید و ضمن حمایت از جنایت‌های اسرائیل در غزه و لبنان، خواستار اتحاد اسرائیل و امریکا با خودش! برای مقابله با جمهوری اسلامی ایران شد. صهیونیست‌ها و سلطنت‌طلب‌های حاضر در جلسه هم همراه با تکان دادن پرچم‌های اسرائیل و پهلوی سخنان او را تأیید کردند. 

رضا پهلوی که خود را یکی از لیدرهای اصلی براندازان جمهوری اسلامی می‌داند، پس از آشوب‌های موسوم به زن، زندگی، آزادی در سال ۱۴۰۱ در ایران و کسب اعتماد به نفس کاذب و توهم سرنگونی جمهوری اسلامی، راهی تل‌آویو شد تا از کمک صهیونیست‌ها به خود برای مقابله با جمهوری اسلامی مطمئن شود. گرچه جلسه دیدار او با نتانیاهو در فضایی غیررسمی و بدون تشریفات و احترامات برگزار شد، اما حامیانش همچنان اصرار داشتند او را نماینده سیاسی ملت ایران بدانند، در حالی که در خود اسرائیل هم با او رسمی برخورد نشد، حالا اینکه آیا مردم ایران اصلاً رضا پهلوی را حساب می‌کنند یا خیر، موضوع دیگری است. 

فرد صهیونیست حاضر در مراسم با «رضاشاه دوم» خطاب کردن رضا پهلوی او را برای سخنرانی به پشت تریبون دعوت می‌کند تا وهم قدرت داشتن ولیعهد ناکام را کامل کند. او با لبخند و رضایت خاطر از عنوان اهدایی صهیونیست‌ها، پشت تریبون می‌رود و با بیان اینکه شما اسرائیلی‌ها تحت محاصره از شمال و جنوب و شرق و غرب هستید، همه را تقصیر جمهوری اسلامی می‌اندازد: «تمامی این‌ها توسط رژیم (جمهوری اسلامی) ساخته و حمایت و کارگردانی می‌شود و این وضعیت شما را به صورت دائمی دچار آسیب‌پذیری کرده است.»

رضا پهلوی که کاملاً از عنوان رضا شاه دوم مست شده، تلاش می‌کند خطر جمهوری اسلامی برای اسرائیل را به صهیونیست‌ها یادآوری کند تا آن‌ها با او در ضدیت با رژیم بیشتر همراه شوند! نکته، اما این است که او در واقع با این کار بر قدرت جمهوری اسلامی در مدیریت منطقه و به قول خودش کارگردانی فضای ضدصهیونیستی به دست ایران صحه می‌گذارد. رضا پهلوی در ادامه به دروغ می‌گوید که اقدامات اسرائیل در حمله به مردم غزه و لبنان صرفاً واکنشی است و ضمن تأکید بر نقش ایران در حمایت از حزب‌الله و حماس می‌گوید: «شما اگر صرفاً با حماس و حزب‌الله بجنگید، صرفاً دارید به حملات موضعی واکنش نشان می‌دهید و مردم شما هیچ وقت صلح را نخواهند دید.» و سپس آن‌ها را دعوت به حمله و برخورد با ایران می‌کند: «زمان واکنش نشان دادن شما باید به پایان برسد و به ما اعتماد کنید وقتی می‌گوییم جای هیچ مماشاتی با این رژیم (جمهوری اسلامی) نباید باشد. وقتش رسیده که بگوییم دیگر بس است!»

رضا پهلوی با اشاره به کنار هم ایستادن صهیونیست‌ها و براندازان ایرانی در ماجرای آشوب‌های پاییز ۱۴۰۱ می‌گوید این کنار هم ایستادن و مطلب در فضای مجازی گذاشتن کافی نیست و نیاز به کمپینی فراتر از این‌ها و فراتر از راهپیمایی داریم و «باید که فشار حداکثری بر رژیم جمهوری اسلامی دوباره برقرار شود».

رضا پهلوی اسرائیل را به زعم خود تنها دموکراسی موجود در خاورمیانه می‌داند و سال گذشته در سفر به این سرزمین اشغالی بر آن تأکید کرد، اما اشاره‌ای به کشتار کودکان و انسان‌های بی‌گناه به دست این رژیم نمی‌کند. او خواستار همان دموکراسی در ایران است و لابد انتظار دارد به همان سبک برخورد اسرائیل با مردم غزه و لبنان- یعنی با موشک و بمب- دموکراسی به ایران هم آورده شود. در این صورت آیا بمب و موشک‌های اسرائیل فقط بر سر مردم حامی جمهوری اسلامی فرود می‌آید و حامیان رضا پهلوی که به زعم توهمی خودش اکثر مردم ایران هستند، خانه‌هایشان ضد موشک و ضد بمب است؟

استقلال در مبارزه و عدم کمک گرفتن از خارجی‌ها هم که برای پهلوی‌ها و سایر براندازان شوخی است و جز با آویزان شدن از دولت‌های غربی امکان نفس کشیدن ندارند، لذا به این بخش نمی‌پردازیم!

نکته جالب آنکه جایی وسط سخنرانی، رضا پهلوی سخنانش را قطع می‌کند و صدای فریادی از دور به گوش می‌رسد. مترجم سالن می‌گوید یکی از عوامل رژیم (جمهوری اسلامی) دارد شعار جاوید اسلامی رپوبلیک (جاوید جمهوری اسلامی) می‌دهد و والاحضرت سخنان خود را قطع کرده‌اند تا این فرد از سالن اخراج شود و اخراج هم می‌شود. به نظر می‌رسد شجاعت این فرد را در قلب امریکا و در دل جماعتی صهیونیست و سلطنت‌طلب باید ستود. گرچه در رسانه‌ها اقدام او دیده نشد.