
به هر حال اگر نتوانیم از فرصتهای کنونی برای کسب منافع و امتیازات مناسب از مذاکره با آمریکا استفاده بهینه داشته باشیم، ممکن است با وخیمتر شدن شرایط اقتصادی ناشی از تحریمهای فراگیر و تکمیل زنجیرههای فشار اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و … علیه ایران، بدترین نوع توافق و امتیازدهی به بیگانگان را نیز بپذیریم. […]
به هر حال اگر نتوانیم از فرصتهای کنونی برای کسب منافع و امتیازات مناسب از مذاکره با آمریکا استفاده بهینه داشته باشیم، ممکن است با وخیمتر شدن شرایط اقتصادی ناشی از تحریمهای فراگیر و تکمیل زنجیرههای فشار اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و … علیه ایران، بدترین نوع توافق و امتیازدهی به بیگانگان را نیز بپذیریم.
اقلیم زاگرس// اسلام ذوالقدرپور: بهترین سیاستگذاران را میتوان فردی یا جمعی دانست که بتوانند در شرایط خاص، کارآمدترین و اثربخشترین تصمیمها را برای سامانمندی امور به خوبی اتخاذ نموده و شرایط زمانی برای تبدیل تهدیدها به فرصتها را از دست نداده و شهروندان و افکار عمومی داخلی و خارجی را نیز متقاعد سازند.
سیاستگذاری دارای دو بعد تاکتیکی و استراتژیک است که هر کدام دارای مؤلفهها و جلوههای خاص خود هستند و پیامدهای حاصل از انتخاب و اجرای هر کدام از این دو رویکرد نیز میتواند متفاوت باشد که سیاستگذاران ناآگاه و حتی مغرور را به راحتی به دام فریب و نیرنگ خواهد انداخت.
به صورت ساده، تاکتیک و استراتژی را میتوان چنین تعریف نمود:
تاکتیک: رویکردی است کوتاه مدت، دارای فضایی خاص و محدود، ابزار خاص و محدودی داشته و مدیر یا فرمانده کمتری نیز دارد.
استراتژی: رویکردی است بلندمدت، گستردگی مکانی ملی و فراملی داشته، دارای ابزار مختلف و متعددی است و مدیران و سیاستگذاران متعدد و بیشتری دارد.
رابطه ایران و امریکا طی چهل سال اخیر یعنی بعد از پیروزی انقلاب ۱۳۵۷ ایران، در دو کشور با دو سیاستگذاری بسیار متفاوت پیگیری شده است.
رویکرد اصلی امریکا را میتوان یک سیاستگذاری استراتژیک دانست که طی چهار دهه اخیر بر محدودسازی قدرت ایران و در نهایت فروپاشی نظام جمهوری اسلامی ایران متمرکز بوده است، هرچند این استراتژی دارای تاکتیکهایی بوده است که آخرین آنها را میتوان تاکتیک تغییر رفتار ایران به جای تغییر رژیم ایران قلمداد نمود.
اما رویکرد ایران بیشتر بر تاکتیکهای متعدد و پرشماری استوار بوده است که در برخی مواقع نیز موفقیت ایران را در پی داشتهاند. تاکتیکهای متعدد و متفاوتی که از زمان دولت موقت انقلاب شروع شده و تاکنون ادامه دارد، هر دولتی سعی در اجرای یک تاکتیک خاص خود را داشته است.
علیرغم بیش از چهل سال رقابت شدید و تنشآمیز منطقهای و بینالمللی میان ایران و آمریکا، هرگز درگیری نظامی و جنگ مستقیم میان این دو دشمن سرسخت رخ نداده و تمامی تهدیدهای نظامی آمریکا نیز تنها به تهدید تکراری و توخالی محدود شدهاند.
اکنون بعد از گذشت حدود سه سال از دولت دونالد ترامپ در آمریکا، فشارهای اقتصادی، تحریمهای همهجانبه و به شدت فراگیر علیه ایران، موجب شده است تا وضعیت اقتصادی ایران و شهروندانش بسیار وخیم و نابسامان گردد.
با افزایش وخامت شرایط اقتصادی کشور و علیرغم بسیاری بد عهدیها و نقض تعهدات از سوی امریکا، به نظر میآید که زمان و شرایط مناسب ایران برای آغاز مجدد مذاکرات مستقیم ایران و امریکا به سرعت از دست میروند.
فضا و شرایطی که به زیان ایران در حال وقوع هستند را میتوان به شرح زیر مورد بررسی قرار داد:
یکم– فشار گسترده اقتصادی و آغاز حالت فلج شوندگی در اقتصاد ایران: فشارهای اقتصادی شدید و سنگینی که از سوی دولت ترامپ متوجه ایران و شهروندان ایران شده است، طی ۴۰ سال اخیر بیسابقه بودهاند.
فشارهای اقتصادی شدید طی حدود سه سال اخیر که ناشی از تحریمهای گسترده و فراگیر دولت آمریکا علیه ایران میباشند را میتوان به صراحت تحریمهای فلج کنندهای نامید که علاوه بر حوزه اقتصاد، تمامی ساختارهای کلان و خرد جامعه ایران را نیز در تنش و چالشهای سخت قرار داده است.
تحریمهای فراگیر و فلج کنندهای که علاوه بر تحریمهای پولی و بانکی، صنعت نفت و …، اکنون به تحریم غذا و داروی ایرانیان نیز کشیده شده است!
تحریم غذایی و دارویی ایران، فشار بانکی و مسدود نمودن حسابهای بانکی شهروندان ایران در چین و حتی مالزی و سرانجام تحریم حوزه عمران و ساختوساز را میتوان جلوههایی از فراگیری کامل تحریمها علیه ایران قلمداد نمود که حالت فلج کنندگی شدید اقتصاد ایران را در پی خواهد داشت.
دوم– ناخشنودی و نارضایتی شهروندان از سیاستهای ناکارآمد اقتصادی: تحریمهای فراگیر و فلج کننده علیه ایران که از سوی آمریکا و بسیاری از کشورهای جهان و به خصوص رقبای عرب جنوب خلیج فارس در حال پیگیری هستند، موجب شده است تا شهروندان ایرانی نیز به سیاستهای اقتصادی دولت اعتراض داشته، دولت و حتی نظام جمهوری اسلامی را در سیاستگذاری کارآمد اقتصادی، ناتوان بدانند.
شهروندان ایرانی، تحریمهای فراگیر آمریکا علیه ایران را علت بخش کوچکی از مشکلات اقتصادی ایران میدانند، زیرا ناتوانی سیاستگذاران اقتصادی دولت ایران به همراه موجهای متعدد رسوایی فسادهای اقتصادی و رانتهای بزرگ مسئولین و فرزندان آنان موجب شده است تا بیشتر ایرانیان به شدت از دولت ناراضی شده و سطح ناخشنودی آنان از دولت و نظام به شدت افزایش یافته در حالت خطر قرار گیرد.
سوم– افزایش احتمال وقوع اعتراضات و آشوبهای شبیه سازی شده با عراق، لبنان، شیلی و هنگکنگ در ایران: تحریمهای اقتصادی شدید، فراگیر و فلج کننده علیه ایران به مرور زمان موجب ناکارآمدی سیاستگذاریهای اقتصادی دولت شده و این ناکارآمدی سیاستها به نارضایتی و ناخشنودی شهروندان منجر شده است.
پیامد نارضایتی و ناخشنودی شهروندان از مشکلات اقتصادی کشور را میتوان در حوزه مسایل سیاسی و اجتماعی نیز مشاهده نمود. اعتراضات و اعلام ناخشنودی شهروندان از سیاستهای دولت به اوج خود رسیده و میزان محبوبیت دولت را به شدت کاهش داده است، به نحوی که دولت و حتی برخی نمایندگان مجلس طرفدار دولت را به را به طرح مسائلی چون برگزاری همهپرسی و یا اقدامات فراقانونی مانند انتخاب (حسن روحانی) قائممقام اجرایی برای رهبری انقلاب، سوق داده است!
هدف اصلی افزایش نارضایتیها و ناخشنودیهای شهروندان ایران که با افزایش مکرر و نوآورانه تحریمهای آمریکا علیه ایران همراه شده است را میتوان ایجاد آشوبها و اعتراضات گسترده خیابانی مانند آنچه در هنگکنگ، شیلی، لبنان، عراق و … در حال وقوع است، قلمداد نمود.
اعتراضات گسترده، طولانی مدت و حتی خونبار عراق، لبنان، هنگکنگ و شیلی از سوی برخی افراد و جریانهای خارجی و حتی داخلی به عنوان یک سرمشق و راهکار برای شهروندان ایران مورد توجه قرار گرفته و برخی اتاقهای فکر و تصمیمساز در داخل و خارج ایران سعی دارند تا به شبیهسازی اعتراضات و آشوبهای عراق، لبنان و … در ایران اقدام نمایند.
برخی تلاشها برای شبیهسازی ناآرامیهای سیاسی و اجتماعی در ایران را میتوان در انفجار دو بمب صوتی در اهواز، حوادث بازی استقلال و تراکتور در ورزشگاه تبریز و بازی پرسپولیس و فولاد خوزستان در ورزشگاه اهواز به خوبی مشاهده نمود که بر افزایش اختلافات قومی تنشآمیز در ایران متمرکز شده است.
چهارم– محدودیتهای خاص و استیضاح ترامپ: فرآیند مقابله با ایران در دولت آمریکا به جایی رسیده است که حتی خود ترامپ نیز بدون برقراری یک دوره مذاکره نمایشی و تشریفاتی با ایران، قادر به رفع محدودیتها و تحریمهای ظالمانه اخیر علیه ایران نیست!
نباید فراموش نمود که استیضاح ترامپ نیز نمیتواند فشارهای ایران را کاهش دهد و نباید امید چندانی به فرآیند استیضاح ترامپ در آمریکا داشت و بر اساس آرزوی استیضاح ترامپ در آمریکا به سیاستگذاری برای مقابله با سیاستهای آمریکا بپردازیم.
اما خود ماجرای استیضاح ترامپ میتواند به چانهزنی بهتر و اثربخشتر ایران در مذاکره مستقیم دو کشور کمک نموده و ترامپ را نیز به کاهش خواستههایش سوق دهد، زیرا ترامپ نیز به این مذاکره مستقیم نیازمند است.
…
از سوی دیگر شرایط خاص دولت دونالد ترامپ برای مذاکره با ایران را نیز باید مدنظر داشته باشیم که میتواند به سود ایران باشند، زیرا رئیس جمهور آمریکا به شدت به مذاکره با ایران نیازمنداست.
یکم: فشار شدید داخلی و خارجی بر روی دولت آمریکا: بر اثر مسائل مهم اقتصادی و سیاسی که دونالد ترامپ در مقابل رقیبان داخلی و خارجی دولتش در پیش گرفته است، فشارهای گسترهای بر رئیس جهمور آمریکا وارد میشود که این فشارها میتواند به امتیازگیری مناسبتر ایران در مذاکرات بعدی ایران و آمریکا کمک نماید.
تنشهای تجاری و جنگ تعرفهها با چین، ناکامی در مذاکره با کره شمالی، پروندههای روابط خاص ترامپ با روسیه و رئیس جمهور اوکراین که منجر به آغاز فرآیند استیضاح ترامپ شده است را میتوان ازجمله موارد مهم فشارهای وارده بر دولت ترامپ محسوب نمود.
دوم– مواضع محکم و استوار رهبر انقلاب و مقابله با تهدیدات نظامی آمریکا: علیرغم تمام درخواستها و میانجیگریهای صورت گرفته از سوی دولت آمریکا، دولتهای اروپایی و حتی ژاپن و پاکستان، حضرت آیتالله خامنهای با در پیش گرفتن رویکرد عدم مذاکره با آمریکا تا زمان رفع کامل تحریمهای ایران و بازگشت آمریکا به برجام و اجرای تعهداتش، توانستهاند مواضع ایران در برابر سیاستهای آمریکا را تقویت نمایند.
از سوی دیگر اقدامات مناسب و پاسخگویی محکم ایران به برخی اقدامات تحریکآمیز آمریکا مانند سرنگونی پهپاد پیشرفته آمریکا در خلیج فارس و حتی حمله انصارالله یمن به تأسیسات نفتی آرامکوی عربستان را میتوان از جلوههای پاسخ متناسب و اثربخش ایران به آمریکا قلمداد نمود که به تقویت جایگاه ایران در مذاکرات پیشرو، منجر شده است.
…
در کنار مولفههای ذکر شده، میتوان به ناتوانی و عدم اراده کشورهای اروپایی در اجرای تعهدات برجامی و وعدههای اخیرشان نیز توجه داشت که خود نشان میدهد که به جای مذاکره با کشورهای اروپایی، بهتر است با عامل اصلی این مشکلات یعنی دولت آمریکا مذاکره مستقیم نمائیم.
سیاستگذاری که دارای ماهیت حل دستجمعی یک مسئله یا مشکل میباشد در ایران کنونی، تبدیل به فرآیندی به شدت رقابت جویانه و یک طرفه شده است که دو یا چند جناح قدرتمند در کشور سعی دارند بدون همفکری، همکاری و شراکت دیگر جناحها و نخبگان منتقد، به حل مشکلات و مسایل کشور و بهخصوص مشکل کنونی روابط خارجی ایران و تحریمهای فراگیر علیه ایران بپردازند. فرآیند کنونی سیاستگذاری ایران به جای همفکری، همکاری، همیاری و حل دستجمعی مسائل و مشکلات، به نوعی نابسامانی دو قطبی تنشآمیز و به شدت ناکارآمد گرفتار شده است که آینده کشور را نیز تهدید مینماید.
با توجه به شرایط کنونی و به خصوص تکمیل زنجیره تحریمهای فراگیر و فلج کننده علیه ایران و از سوی دیگر تلاش برای شبیهسازی آشوبها و اعتراضات عراق، لبنان و … برای ایجاد آشوب در ایران، به نظر میآید که شرایط برای مذاکره برابر و بدون پیششرط برای ایران سختتر شده است.
در صورت ادامه سیاست عدم مذاکره مستقیم با آمریکا و به جای آن توسل به دولتهای ناتوان اروپایی، این شرایط و به خصوص تکمیل زنجیره تحریمهای فراگیر علیه ایران که با نارضایتی و ناخشنودی شدید شهروندان ایران همراه شده است، سبب فشار بیشتر به ایران شده و میتواند موجب واگذاری امتیازات بیشتر از سوی ایران به امریکا شود.
شاید بهترین زمان برای مذاکره مستقیم با آمریکا را بتوان بعد از سرنگونی پهپاد آمریکا بر فراز خلیج فارس و سپس نابودی تأسیسات نفتی آرامکوی عربستان توسط انقلابیون یمن دانست که جایگاه برتر قدرت تأثیرگذاری و تهییج رسانهای و افکار عمومی در سطح منطقه و جهان را به ایران و مذاکره کنندگان ایرانی داده بود.
به هر حال اگر نتوانیم از فرصتهای کنونی برای کسب منافع و امتیازات مناسب از مذاکره با آمریکا استفاده بهینه داشته باشیم، ممکن است با وخیمتر شدن شرایط اقتصادی ناشی از تحریمهای فراگیر و تکمیل زنجیرههای فشار اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و … علیه ایران، بدترین نوع توافق و امتیازدهی به بیگانگان را نیز بپذیریم.
نمیتوان شرایط چند ماه آینده را بهتر از شرایط حساس و خطرناک کنونی، پیشبینی نمود. بنابراین در حالی که شعار مرگ بر آمریکا میدهیم، سانتریفیوژهای جدید خود را فعال میکنیم، موشکهای خود را پیشرفتهتر نموده و کشورها و دولتهای حوزه نفوذ ایران را تقویت مینمائیم، ضروری است بار دیگر حتی همزمان با بیاعتمادی به دولت آمریکا، به مذاکره مستقیم با آمریکا بپردازیم تا زمان و شرایط مذاکره برای ایران،سختتر نشده و مجبور به پذیرش توافق بدتر نشدهایم.
عنوان مقاله:
برجام یک موضوع داخلی ایران یا سناریویی نوشته شده برای ایجاد چند دهه جنگ و بحران وعقب مانده نگاه داشتن منطقه خاور میانه
———————————————————————————————
دروغ برای پنهان کردن حقیقت خلق می شود ، حقیقت در تاریکی دروغ گم می شود و در تاریکی هر ظلمی ممکن می شود.
ظلم عامل گسترش تاریکیست اما دشمن تاریکی روشناییست و حقیقت همان روشناییست
دانستن حقیقت راه نجات ملتها و رفتن به سوی عدالت اجتماعی و دنیای بدون جنگ است
براستی این برجام چیست که قصه ان تمام نمی شود و چرا سرنوشت مردم ایران به این موضوع گره خورده است.
و چرا فقط برای ایران اجرا می شود و چرا برای کشوری مثل پاکستان که به اصطلاح یک کشور اسلامیست اجازه دادند به بمب به اصطلاح اتمی برسد و هیچ سر و صدایی هم نشد. و همینطور در مورد کشورهای هندوستان ، برزیل ، آفریقای جنوبی و … که به قول خودشان حتی به بمب به اصطلاح اتمی دست یافتند نیز هیچگاه داستان برجام یا داستان مشابهی اجرا نشد.
اگر موضوع انرژی هسته ای صحت داشته باشد و کشور ایران نیز به دنبال این انرژیست این یک موضوع داخلیست و کلمه برجام و موضوع برجام توسط دولت اقای روحانی و در سال ۲۰۱۵ میلادی یعنی ۴ سال پیش مطرح شد که البته هنوز نسخه فارسی برجام رونمایی نشده است.
اما می بینیم که تقریبا” تمامی کشورهای جهان در موضوع برجام درگیرند و داستان برجام و ورود یا خروج کشورها از برجام تمامی ندارد و عجیب است که کشورهای مختلف ، مستقل از موقعیت جغرافیایی و سیاسی و دوری یا نزدیکی به ایران مدام در مورد این موضوع نظر می دهند.
مثلا” جدیدا” اقای ظریف چند بار به کشور ژاپن سفر کردند تا ژاپن در تحریمها با امریکا همسویی نکند اما همین کشور ژاپن که دو شهر این کشور با بمبهای به اصطلاح اتمی نابود شد و قاعدتا” باید از امریکا نفرت داشته باشند و طرف ایران را که در مقابل قاتل صدها هزار ژاپنی ایستاده است بگیرد ،دست اقای ظریف را با سردی فشردند و کشور ژاپن در مورد تحریمها در جبهه امریکا قرار گرفت و نخست وزیر ژاپن از اقای ظریف خواستند که ایران از برجام خارج نشود.
و همینطور بارها و بارها کشورهای اروپایی مخصوصا” فرانسه ، انگلیس و المان از ایران خواسته اند که از برجام خارج نشود.و معلوم نیست چه نقطه ضعفی دارند که سعی می کنند با قاطعیت ایران را تحریم نکنند و همواره دوپهلو حرف می زنند. و شاید از لو رفتن یک موضوع می ترسند .چیزی که اقای عباس عراقچی معاون اقای ظریف به ان اشاره کردند.
اقای عراقچی گفتند که برجام یک توافقنامه امنیتی است و صبر ایران هم نامحدود نیست.
به خوبی می توان بوی تهدید را از این سخنان اقای عراقچی استشمام نمود.
در صورتی که در رسانه ها برجام یک موضوع داخلی ایران برای دستیابی به انرژی به اصطلاح هسته ای عنوان می شود نه یک توافقنامه امنیتی که می تواند امنیت اروپا و مناطق دیگری از جهان را تهدید کند. نقطه ضعف اروپا در این توافقنامه امنیتی چیست که دولتمردان ایرانی روی ان دست گذاشته اند.
موضوع جالب و تا حدی خنده دار نیز این است که کشورهای آفریقایی نیز در موضوع برجام درگیرند.
طی یک سال اخیر ۵۴ کشور افریقایی دو بار در کشور اتیوپی در نشست مشترکی تحت عنوان اتحادیه افریقا اعلام کرده اند که از برجام خارج نمی شوند و حاضرند برای حفظ برجام هر کاری انجام دهند.
فکر نمی کنید که حضور کشورهای آفریقایی در برجام و حمایت اتحادیه افریقا از برجام یک حرف بی معناست.
اتحادیه افریقا چگونه می خواهد از برجام حمایت کند.
دولتهای افریقایی نه قدرت نظامی دارند و نه قدرت اقتصادی. و اصلا” در مسائل سیاسی و نظامی جهان دیده نمی شوند و کسی اهمیتی به انها نمی دهد.
دولتهایشان هم با کودتا و تحت حمایت غرب بر سر کار امده اند و جز کشتار مردم بی دفاع افریقایی کاری بلد نیستند.
از عمر برجام حدود ۴ سال می گذرد و سوال این است که اولا” برجام و معنی ورود یک کشور به برجام چیست و ثانیا” برجام یک موضوع داخلی ایران است و کشورهای آفریقایی چه موقع وارد برجام شدند که هیچکس در دنیا نفهمید و معنی خروج کشورهای آفریقایی از برجام چیست و اگر خارج شوند و یا خارج نشوند چه اتفاقی می افتد.
کشور به اصطلاح ابرقدرت روسیه که هیچگاه اثار و نشانی از ابرقدرتی این کشور در هیچ منطقه ای ازجهان دیده نشده است نیز از ایران خواسته است که از برجام خارج نشود و خود کشور روسیه نیز اعلام کرده است با وجود خروج امریکا از برجام ، کشور روسیه از برجام خارج نمی شود. و مدام می بینیم که اقای سرگئی لاوروف وزیر امور خارجه کشور روسیه با چهره ای نگران و مضطرب در نشستها و مصاحبه های رسانه ای اعلام می کنند که روسیه به برجام پایبند است و از ان خارج نمی شود.
این موضوع جای سوالات زیادی دارد. ایا کشور به اصطلاح ابرقدرت اتمی روسیه و کشورهای گرسنه و ضعیف افریقایی موقعیت یکسانی در موضوع برجام دارند
ایا کشور مثلا” قدرتمند روسیه بابد با کشور افریقایی اوگاندا که بیشتر مردمش در زیر درختان و لابلای بوته ها زندگی می کنند در مورد برجام موضع یکسانی اتخاذ نمایند.
همچنین ترامپ رییس جمهور امریکا اعلام کرد روسیه به این دلیل از برجام خارج نمی شود چون برای روسیه توافق خوبیست. این حرف جای کلی بررسی و تفسیر دارد و بیشتر نشان می دهد که به نوعی ترامپ به این حقیقت اشاره می کند که روسیه برای حفظ قدرت و اعتبارش از هر نظر ( سیاسی، اقتصادی و حتی نظامی ) کاملا” به امریکا وابسته است و از خود قدرتی ندارد.
یک موضوع دیگر که نمی خواهیم ان را زیاد بشکافیم و به ان بپردازیم این است که رهبران کشورهای درگیر مسائل هسته ای تماما” به دنبال موضوعات زنانگی هستند. و معلوم است که انقدر بی خیال هستند که فقط به عیش و نوش و هوسبازی می پردازند.
می بینیم که هر از گاهی سرو کله یک خانم پیدا می شود و مدعیست که ترامپ وی را ازار جنسی داده است و موضوع در تمام رسانه های جهان سریعا” منتشر می شود و یا اقای پوتین مدام در سواحل زیبای روسیه و همینطور کشورهای اروپایی با زنان و دختران زیبا و جذاب در حال تفریح است. و همینطور از اقای کیم جونگ اون رهبر کره شمالی عکسها و فیلمهایی در رسانه ها منتشر می شود که نشان می دهد رهبر کره شمالی در میان تعداد زیادی زن و دختر قرار دارد و در حال خوشگذرانیست.
یک نکته بسیار مهم که رسانه ها به ان نمی پردازند و از روی ان می گذرند این است که ترامپ رییس جمهور امریکا اعلام کرد که پذیرش برجام منجر به سقوط اقتصاد امریکا خواهد شد .
چرا ترامپ این موضوع را در رسانه ها اعلام کرد. ایا این صحبت ترامپ به فریبکاریها و بی صداقتی دولتها نسبت به مردمشان اشاره نمی کند. و ایا این موضوع نشان نمی دهد که کشور امریکا و سایر به اصطلاح ابرقدرتها مثل اتحادیه اروپا و کشور روسیه یک نقطه ضعف بزرگ دارند و به دروغ وجهه یک ابرقدرت را به خود گرفته اند.و همچنین ایا این صحبت ترامپ نشان نمی دهد که در مذاکرات ظاهرا”اتمی دولتها در واقع اخاذیهای مالی و اقتصادی از دولت امریکا صورت می گیرد و امریکا دیگر قادر به تمکین خواسته همه کشورها نیست.
چرا فقط امریکا از موضوع اتمی ایران نگران است اما روسیه که همسایه ایران است نه تنها نگران نیست بلکه کمک هم می دهد و دانشمندان به اصطلاح اتمی روسیه هم برایشان اهمیتی ندارد و به رییس جمهور روسیه در این مورد نامه نمی نویسند اما امریکا که هزاران کیلومتر از کشور ما دور است هم دولتش نگران است و هم دانشمندان به اصطلاح هسته ای امریکا در نامه ای به اوباما وترامپ روسای جمهور امریکا خواستار ان شدند که توافق هسته ای با ایران را امضا کند.
و خلاصه اینکه چرا ترامپ که رییس جمهور کشور ابرقدرت بلامنازع جهان است برای مقابله با یک کشور جهان سومی مثل ایران در میان کشورهای جهان به دنبال دستی برای فشردن می گردد.
و اصلا” چراغ هدایتی که در طی تمام تاریخ ، راهبر جنگهای بشریست کدام است.
اگر نگاهی به پشت سر خود و به تاریخ بیندازیم می بینیم که طی ۸۰ سال اخیر امریکا در هیچ جنگی به دنبال پیروزی سریع نبوده است و همه جنگها را دو تا سه دهه کش و قوس داده است
مثل جنگ کره که ۴ سال فقط بمباران ان طول کشید اما چند دهه است که مردم کره شمالی در فقر و فلاکت زندگی می کنند.
کره شمالی انقدر اوضاع اسفباری دارد که هر ساله اتحادیه اروپا مقداری از ذرت هایی را که به چهارپایانشان میدهند به عنوان کمکهای انسان دوستانه برای مردم کره شمالی می فرستند تا از گرسنگی نمیرند.
جنگ ویتنام نیز ۲۰ سال طول کشید. انهم در کشوری که نه نفت و گاز دارد و نه محصول ارزشمند دیگری که به درد آمریکا بخورد و به بهای جان ده ها هزار و شاید هم صدها هزار نفر سرباز آمریکایی تمام شد.
جنگ امریکا با عراق به صورت نظامی و جنگی ۱۳ سال طول کشید و ۲۹ سال است که امریکا در عراق حضور نظامی دارد.
جنگ بالکان و جنگهای افریقا نیز اینچنین بود و سالها طول کشید.
چرا امریکا باید هر از گاهی در منطقه ای از جهان ببری کاغذی بسازد و به بهانه هایی همچون ازادسازی یک ملت ، مقابله با تروریسم و بهانه هایی از این دست جنگ طولانی مدتی که خودش ان را کنترل و اداره می کند راه بیندازد .
ایا امریکا در مورد ایران مدل مشابهی را پیاده خواهد نمود و کشور ایران را نیز چند دهه در بحران و نهایتا” جنگ نگاه خواهد داشت.
بدون شک حقیقت در ذات دروغهاییست که در رسانه ها منتشر می شود. اما چرا مردم نمی توانند حقیقت را پیدا کنند.
قدرتمندان جهان برای گمراه نمودن ملتها و انحراف اذهان انها برای نرسیدن به حقایق ملتها را درگیر عشق و نفرت نسبت به موضوعات مختلف می کنند. زیرا عشق و نفرت هردو یک ویژگی مشترک دارند و انهم اینکه باعث می شوند افراد دیدگاه درستی نسبت به موضوعات و مسائل مختلفی که می بینند نداشته باشند و نتوانند حقیقت و واقعیت را از دروغها تشخیص دهند.
متاسفانه تعداد زیادی از رسانه ها برای انحراف اذهان از رسیدن به حقیقت موضوعات مبتذل و پیش پا افتاده و یا حتی موضوعات ظاهرا” علمی ، اگاهی دهنده ، هنری و… را منتشر می کنند.
تعداد زیاد سایتها و کانالهای سرگرم کننده اعم از جوک ، فیلم ، سرگرمی و … باعث پنهان شدن حقیقت در لابلای دروغها می شود..
انسانها با باورها و عادتهایشان و همچنین رؤیاهایشان زندگی می کنند و از حقیقت فرار می کنند و این باعث می شود که صاحبان قدرت و سرمایه ملتها را به هر شکلی که اراده کنند کنترل و مهندسی نمایند. و دروغها را در لباس حقیقت به انها باور دهند.
فرار از حقیقت انسانها باعث شده تا به جای ریشه یابی واقعی مشکلات و بحرانها ی جهانی مخصوصا” جنگها همواره به دنبال یک ناجی و قهرمان بگردند تا انها را نجات دهد. بیشتر انسانها در شرایط فعلی جهان همچون دختر بچه ای شده اند که در رؤیاهایش انتظار دارد فردی با اسب سفید بیاید، غول ستمگر را بکشد و با اوازدواج نماید و خوشبختش کند.
صاحبان قدرت و صاحبان سرمایه در جهان برای حفظ موقعیتشان همواره به دنبال بحران سازی در جهان می باشند. بحرانهایی که کنترل و هدایت این بحرانها در اختیار خودشان است. گاهی جنگ جهانی ، گاهی جنگ منطقه ای و نیابتی ، گاهی رواج قحطی، گرسنگی و بیکاری و گاهی رواج تروریسم ان هم تروریسم دولتی که خطرناکترین نوع تروریسم است و ….
به نظر می رسد که تقریبا” تمامی ارتشهای دنیا مستقیما” از پنتاگون دستور می گیرند و در واقع چیزی که به عنوان ۷۰۰۰ پایگاه نظامی آمریکا عنوان می شود همین ارتشها و مکانهای نظامیست که در حدود ۲۰۰ کشور چهان پراکنده اند و اسلحه و سیستمهای مخابراتی و سایر امکانات را در اختیارشان قرار می دهد.و درجه اهمیتشان برحسب موقعیت جغرافیایی فرق می کند و با کمک همین ارتشها امریکا قادر است در هر منطقه ای که اراده کند جنگ و درگیری ایجاد نماید.
شما چی فکر می کنید .
ایا واقعا” موضوعی مثل برجام برای ایجاد بحران در کل منطقه خاور میانه ابداع نشده است تا وقت و انرژی و سرمایه مردم این منطقه تلف شود و چند دهه دیگر با شرایط جنگی و اضطراب و فقر و فلاکت زندگی کنند.
ایا برجام در ارتباط با معامله بزرگ قرن نیست.
ایا معنی واقعی برجام این نیست:
دولتها توافق کرده اند که در موضوعات اساسی توافق نکنند.